Are you over 18 and want to see adult content?
More Annotations
![A complete backup of perfectdog.co.uk](https://www.archivebay.com/archive/326296c2-bd9d-472a-ad28-0f95206aad61.png)
A complete backup of perfectdog.co.uk
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of poseimages.com.au](https://www.archivebay.com/archive/9cb34927-1231-4563-9fb6-ceb40b8c4bea.png)
A complete backup of poseimages.com.au
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of free-litecoin.com](https://www.archivebay.com/archive/a63bfb25-f8cd-4556-af0e-ee2132150fc9.png)
A complete backup of free-litecoin.com
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of pixelcalculator.com](https://www.archivebay.com/archive/1cb7205e-b0af-43bf-a517-d28bc0af75d4.png)
A complete backup of pixelcalculator.com
Are you over 18 and want to see adult content?
Favourite Annotations
![A complete backup of investorsinpeople.com](https://www.archivebay.com/archive5/images/1d7369f6-99ea-442c-8d7a-f374786561eb.png)
A complete backup of investorsinpeople.com
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of silvercloudhealth.com](https://www.archivebay.com/archive5/images/9c243a90-c702-4547-9980-ea2c9208acc4.png)
A complete backup of silvercloudhealth.com
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of libellezomerweek.nl](https://www.archivebay.com/archive5/images/f58f3f14-ced8-4d97-9884-8352ae4cc30d.png)
A complete backup of libellezomerweek.nl
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of congresoestataltrabajosocial.es](https://www.archivebay.com/archive5/images/b8d2fda3-01f7-4826-8ecd-9fd8a52d361e.png)
A complete backup of congresoestataltrabajosocial.es
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of ostsee-schleswig-holstein.de](https://www.archivebay.com/archive5/images/fc282872-1d45-445b-a227-c434a675c567.png)
A complete backup of ostsee-schleswig-holstein.de
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of voicesofseptember11.org](https://www.archivebay.com/archive5/images/6b77b004-686d-430f-b86c-1ec227397f4b.png)
A complete backup of voicesofseptember11.org
Are you over 18 and want to see adult content?
Text
یه
مقصد ِ مقدر ِ من :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
هنوز هم وقتی بابا از بیست و سه سال پیش حرف میزند ، صدایش میلرزد . حتی فکر به احتمال از دست دادن زن و بچه و زندگی برای هر مَردی رعب آور است چه برسد به اینکه در راهروی بیمارستان بگویند بر در اندیشه ترسان گشتهایم از هر خیال :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE همون ترس و نقطه ضعفی که با تنفر همه عمرم ازش فرار کردم و خودمو بارها به خاطرش گول زدم و هزار جور بهونه آوردم و برای روبرو نشدن باهاش همیشه راه دومی رو انتخاب کردم (اگر چه طولانی تر و سخت تباهی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب html5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال از همین روز های کُند بیخودِ طولانی می گذریم :: نیمهTRANSLATE THIS PAGE طبق قرار یک سال و یک ماه پیش باید میومدم و میگفتم یوووهو من از پس همه چی بر اومدم ولی خب ایضاً همه چی هم از دماغ ما دراومد. سال 98 برای من سال پر استرس و مهمی بود، سالی که ازش میترسیدم، از نیمه سیب سقراطی وای که این روزای بلند آدمو دق میدن تا به شب برسن! انگار یه جور حس سرگردونی و پریشونی ِ بیدلیل رو به بهار پاشیدن که نمیشه هیچ کاریش کرد. خود گویه :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE بارها گفتهام و همچنان معتقدم که آدمها بلد راهی میشوند که رفتهاند. اینکه چقدر محتاطیم، چقدر حساسیم یا چقدر میتوانیم معرفت خرج کنیم و تا چه اندازه اجازه میدهیم اعتماد در درونمان ریشه بدواند، همه و همه، جدا از سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE نمیدونم از کجا شروع شد یا اینکه قراره چطوری تموم بشه، فقط میدونم قرارم با خودم به اینهمه بیقراری نبود. یه وقتها یه چیزاهایی از کنترل آدم خارج میشه. یه وقتها زورت نمیرسه. اصلاًیه
مقصد ِ مقدر ِ من :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
هنوز هم وقتی بابا از بیست و سه سال پیش حرف میزند ، صدایش میلرزد . حتی فکر به احتمال از دست دادن زن و بچه و زندگی برای هر مَردی رعب آور است چه برسد به اینکه در راهروی بیمارستان بگویند بر در اندیشه ترسان گشتهایم از هر خیال :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE همون ترس و نقطه ضعفی که با تنفر همه عمرم ازش فرار کردم و خودمو بارها به خاطرش گول زدم و هزار جور بهونه آوردم و برای روبرو نشدن باهاش همیشه راه دومی رو انتخاب کردم (اگر چه طولانی تر و سخت تباهی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب html5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال وجود نازکت آزرده گزند مباد :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE چند ماهی از درمانم میگذره، دقیقتر بگم شش ماه و بیست و دو روزه که هر روز دارم قرص میخورم. قرصی که خیلی سخت توی این آشفته بازار پیدا میشه. قرصی که تا دو ماه اول عوارضش خیلی بیشتر از جنبه مقصد ِ مقدر ِ من :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
هنوز هم وقتی بابا از بیست و سه سال پیش حرف میزند ، صدایش میلرزد . حتی فکر به احتمال از دست دادن زن و بچه و زندگی برای هر مَردی رعب آور است چه برسد به اینکه در راهروی بیمارستان بگویند تباهی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب html5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال چهجوری بگذرونیم ؟ :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE پاییز که میشه ما بیاختیار میریم اتاقِ جمشید. پاییز یههو میآد، توو یهروز، مثل بهار و بقیه. صپ زود بیدار میشی میبینی حیاط شده طوفان رنگ و رنگ که برپا در دیده میکند. ما هم مثل دوباره دانشجویی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
و اینک استارت زندگی دانشجویی در بیست و سه سالگی ! از فردا شهر جدید ، دانشگاه جدید ، آدمهای جدید و یک مدل زندگی جدید بالاخره این زندگی ِ خطی داره شیفت میخوره :) خوشحالم ، دلهره دارم ، و سوت آرامِ آواز کسی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE در نگاه اول خونگرم و صمیمی به نظر میرسید. برای خودم میتونستم توجیه کنم که چرا همیشه دور و برش پر از آدمه. شلوغ نبود، شر نبود، جلف نبود ولی جدی هم نبود! همیشه یه ته مایه طنز و شوخی همراه تک سلولی ِ فهیم ! :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
| یه ویروس با اصل و نسب و با کمالاتی وارد خونه شده بعد انقدر فهم و درک و شعورش بالاست که تقسیم وظایف کرده هم خودش به کارهاش برسه هم ماها ، به یه طریقی همه راضی باشن خلاصه. اینجوری کهکلاً
فیلمباز :: نیمه سیب سقراطی پیشنهاد فیلمی داشتید خوشحال میشم :) 12 years a slave * 13 reasons why 1900 20 th century women 45 years a simple life about a boy after the storm ali and nino all افتان و خیزان میروم :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE معتقدم زندگی روی روال علت و معلولی پیش میره. دومینو وار همه چی به همه چی ربط داره. این وسط درست نمی دونم به خاطر بچه اول خانواده بودنه یا دختر خونه بودن ولی به طرز شدیدی حال و احوالات من آینه به دست و روی خود میآراست :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE | امشب قرار نبود برم بیرون ، قرار نبود از ماشین پیاده بشم ، قرار نبود جایی برم ، قرار نبود کسی رو ببینم. ولی رفتم بیرون ، از ماشین پیاده شدم ، خیلی یهویی شام رو در شلوغ ترین فست فودی شهر از همین روز های کُند بیخودِ طولانی می گذریم :: نیمهTRANSLATE THIS PAGE طبق قرار یک سال و یک ماه پیش باید میومدم و میگفتم یوووهو من از پس همه چی بر اومدم ولی خب ایضاً همه چی هم از دماغ ما دراومد. سال 98 برای من سال پر استرس و مهمی بود، سالی که ازش میترسیدم، از نیمه سیب سقراطی وای که این روزای بلند آدمو دق میدن تا به شب برسن! انگار یه جور حس سرگردونی و پریشونی ِ بیدلیل رو به بهار پاشیدن که نمیشه هیچ کاریش کرد. خود گویه :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE بارها گفتهام و همچنان معتقدم که آدمها بلد راهی میشوند که رفتهاند. اینکه چقدر محتاطیم، چقدر حساسیم یا چقدر میتوانیم معرفت خرج کنیم و تا چه اندازه اجازه میدهیم اعتماد در درونمان ریشه بدواند، همه و همه، جدا از مقصد ِ مقدر ِ من :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
هنوز هم وقتی بابا از بیست و سه سال پیش حرف میزند ، صدایش میلرزد . حتی فکر به احتمال از دست دادن زن و بچه و زندگی برای هر مَردی رعب آور است چه برسد به اینکه در راهروی بیمارستان بگویند بر در اندیشه ترسان گشتهایم از هر خیال :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE همون ترس و نقطه ضعفی که با تنفر همه عمرم ازش فرار کردم و خودمو بارها به خاطرش گول زدم و هزار جور بهونه آوردم و برای روبرو نشدن باهاش همیشه راه دومی رو انتخاب کردم (اگر چه طولانی تر و سخت چهجوری بگذرونیم ؟ :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE پاییز که میشه ما بیاختیار میریم اتاقِ جمشید. پاییز یههو میآد، توو یهروز، مثل بهار و بقیه. صپ زود بیدار میشی میبینی حیاط شده طوفان رنگ و رنگ که برپا در دیده میکند. ما هم مثل وجود نازکت آزرده گزند مباد :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE چند ماهی از درمانم میگذره، دقیقتر بگم شش ماه و بیست و دو روزه که هر روز دارم قرص میخورم. قرصی که خیلی سخت توی این آشفته بازار پیدا میشه. قرصی که تا دو ماه اول عوارضش خیلی بیشتر از جنبه از همین روز های کُند بیخودِ طولانی می گذریم :: نیمهTRANSLATE THIS PAGE طبق قرار یک سال و یک ماه پیش باید میومدم و میگفتم یوووهو من از پس همه چی بر اومدم ولی خب ایضاً همه چی هم از دماغ ما دراومد. سال 98 برای من سال پر استرس و مهمی بود، سالی که ازش میترسیدم، از نیمه سیب سقراطی وای که این روزای بلند آدمو دق میدن تا به شب برسن! انگار یه جور حس سرگردونی و پریشونی ِ بیدلیل رو به بهار پاشیدن که نمیشه هیچ کاریش کرد. خود گویه :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE بارها گفتهام و همچنان معتقدم که آدمها بلد راهی میشوند که رفتهاند. اینکه چقدر محتاطیم، چقدر حساسیم یا چقدر میتوانیم معرفت خرج کنیم و تا چه اندازه اجازه میدهیم اعتماد در درونمان ریشه بدواند، همه و همه، جدا از مقصد ِ مقدر ِ من :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
هنوز هم وقتی بابا از بیست و سه سال پیش حرف میزند ، صدایش میلرزد . حتی فکر به احتمال از دست دادن زن و بچه و زندگی برای هر مَردی رعب آور است چه برسد به اینکه در راهروی بیمارستان بگویند بر در اندیشه ترسان گشتهایم از هر خیال :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE همون ترس و نقطه ضعفی که با تنفر همه عمرم ازش فرار کردم و خودمو بارها به خاطرش گول زدم و هزار جور بهونه آوردم و برای روبرو نشدن باهاش همیشه راه دومی رو انتخاب کردم (اگر چه طولانی تر و سخت چهجوری بگذرونیم ؟ :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE پاییز که میشه ما بیاختیار میریم اتاقِ جمشید. پاییز یههو میآد، توو یهروز، مثل بهار و بقیه. صپ زود بیدار میشی میبینی حیاط شده طوفان رنگ و رنگ که برپا در دیده میکند. ما هم مثل وجود نازکت آزرده گزند مباد :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE چند ماهی از درمانم میگذره، دقیقتر بگم شش ماه و بیست و دو روزه که هر روز دارم قرص میخورم. قرصی که خیلی سخت توی این آشفته بازار پیدا میشه. قرصی که تا دو ماه اول عوارضش خیلی بیشتر از جنبه سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE نمیدونم از کجا شروع شد یا اینکه قراره چطوری تموم بشه، فقط میدونم قرارم با خودم به اینهمه بیقراری نبود. یه وقتها یه چیزاهایی از کنترل آدم خارج میشه. یه وقتها زورت نمیرسه. اصلاًیه
مقصد ِ مقدر ِ من :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
هنوز هم وقتی بابا از بیست و سه سال پیش حرف میزند ، صدایش میلرزد . حتی فکر به احتمال از دست دادن زن و بچه و زندگی برای هر مَردی رعب آور است چه برسد به اینکه در راهروی بیمارستان بگویند تباهی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب html5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال و سوت آرامِ آواز کسی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE در نگاه اول خونگرم و صمیمی به نظر میرسید. برای خودم میتونستم توجیه کنم که چرا همیشه دور و برش پر از آدمه. شلوغ نبود، شر نبود، جلف نبود ولی جدی هم نبود! همیشه یه ته مایه طنز و شوخی همراه ای حس از بَر شدنی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE .: 16 آذر 94 :. آدم مگه چند بار 23 سال ـشه ؟؟ چند بار میتونه توی برفها بدو بدو کنه ؟؟ چند بار میتونه آدم برفی درست کنه ؟؟ چند بار میتونه بلند بلند بخنده و به هیچی ِ هیچی فکر نکنه ؟؟ وجود نازکت آزرده گزند مباد :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE چند ماهی از درمانم میگذره، دقیقتر بگم شش ماه و بیست و دو روزه که هر روز دارم قرص میخورم. قرصی که خیلی سخت توی این آشفته بازار پیدا میشه. قرصی که تا دو ماه اول عوارضش خیلی بیشتر از جنبه در هیر و ویر صحبت خرداد :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE کتابها و جزوههای روی هم تلنبار شده ، آینهی لکدار اتاق و سر و وضعی که وقت نداری بهشان برسی! زود بیدار شدنها و دیر خوابیدنها ، صدای بیوقفهی کولر در گرمای آخرین روزهای بهار ،لهله زدن
افتان و خیزان میروم :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE معتقدم زندگی روی روال علت و معلولی پیش میره. دومینو وار همه چی به همه چی ربط داره. این وسط درست نمی دونم به خاطر بچه اول خانواده بودنه یا دختر خونه بودن ولی به طرز شدیدی حال و احوالات من دوباره دانشجویی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
و اینک استارت زندگی دانشجویی در بیست و سه سالگی ! از فردا شهر جدید ، دانشگاه جدید ، آدمهای جدید و یک مدل زندگی جدید بالاخره این زندگی ِ خطی داره شیفت میخوره :) خوشحالم ، دلهره دارم ، آینه به دست و روی خود میآراست :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE | امشب قرار نبود برم بیرون ، قرار نبود از ماشین پیاده بشم ، قرار نبود جایی برم ، قرار نبود کسی رو ببینم. ولی رفتم بیرون ، از ماشین پیاده شدم ، خیلی یهویی شام رو در شلوغ ترین فست فودی شهر از همین روز های کُند بیخودِ طولانی می گذریم :: نیمهTRANSLATE THIS PAGE طبق قرار یک سال و یک ماه پیش باید میومدم و میگفتم یوووهو من از پس همه چی بر اومدم ولی خب ایضاً همه چی هم از دماغ ما دراومد. سال 98 برای من سال پر استرس و مهمی بود، سالی که ازش میترسیدم، از نیمه سیب سقراطی وای که این روزای بلند آدمو دق میدن تا به شب برسن! انگار یه جور حس سرگردونی و پریشونی ِ بیدلیل رو به بهار پاشیدن که نمیشه هیچ کاریش کرد. سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE نمیدونم از کجا شروع شد یا اینکه قراره چطوری تموم بشه، فقط میدونم قرارم با خودم به اینهمه بیقراری نبود. یه وقتها یه چیزاهایی از کنترل آدم خارج میشه. یه وقتها زورت نمیرسه. اصلاًیه
مقصد ِ مقدر ِ من :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
هنوز هم وقتی بابا از بیست و سه سال پیش حرف میزند ، صدایش میلرزد . حتی فکر به احتمال از دست دادن زن و بچه و زندگی برای هر مَردی رعب آور است چه برسد به اینکه در راهروی بیمارستان بگویند بر در اندیشه ترسان گشتهایم از هر خیال :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE همون ترس و نقطه ضعفی که با تنفر همه عمرم ازش فرار کردم و خودمو بارها به خاطرش گول زدم و هزار جور بهونه آوردم و برای روبرو نشدن باهاش همیشه راه دومی رو انتخاب کردم (اگر چه طولانی تر و سخت تباهی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب html5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال وجود نازکت آزرده گزند مباد :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE چند ماهی از درمانم میگذره، دقیقتر بگم شش ماه و بیست و دو روزه که هر روز دارم قرص میخورم. قرصی که خیلی سخت توی این آشفته بازار پیدا میشه. قرصی که تا دو ماه اول عوارضش خیلی بیشتر از جنبه از همین روز های کُند بیخودِ طولانی می گذریم :: نیمهTRANSLATE THIS PAGE طبق قرار یک سال و یک ماه پیش باید میومدم و میگفتم یوووهو من از پس همه چی بر اومدم ولی خب ایضاً همه چی هم از دماغ ما دراومد. سال 98 برای من سال پر استرس و مهمی بود، سالی که ازش میترسیدم، از نیمه سیب سقراطی وای که این روزای بلند آدمو دق میدن تا به شب برسن! انگار یه جور حس سرگردونی و پریشونی ِ بیدلیل رو به بهار پاشیدن که نمیشه هیچ کاریش کرد. سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE نمیدونم از کجا شروع شد یا اینکه قراره چطوری تموم بشه، فقط میدونم قرارم با خودم به اینهمه بیقراری نبود. یه وقتها یه چیزاهایی از کنترل آدم خارج میشه. یه وقتها زورت نمیرسه. اصلاًیه
مقصد ِ مقدر ِ من :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
هنوز هم وقتی بابا از بیست و سه سال پیش حرف میزند ، صدایش میلرزد . حتی فکر به احتمال از دست دادن زن و بچه و زندگی برای هر مَردی رعب آور است چه برسد به اینکه در راهروی بیمارستان بگویند بر در اندیشه ترسان گشتهایم از هر خیال :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE همون ترس و نقطه ضعفی که با تنفر همه عمرم ازش فرار کردم و خودمو بارها به خاطرش گول زدم و هزار جور بهونه آوردم و برای روبرو نشدن باهاش همیشه راه دومی رو انتخاب کردم (اگر چه طولانی تر و سخت تباهی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب html5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال وجود نازکت آزرده گزند مباد :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE چند ماهی از درمانم میگذره، دقیقتر بگم شش ماه و بیست و دو روزه که هر روز دارم قرص میخورم. قرصی که خیلی سخت توی این آشفته بازار پیدا میشه. قرصی که تا دو ماه اول عوارضش خیلی بیشتر از جنبه تباهی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب html5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال مقصد ِ مقدر ِ من :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
هنوز هم وقتی بابا از بیست و سه سال پیش حرف میزند ، صدایش میلرزد . حتی فکر به احتمال از دست دادن زن و بچه و زندگی برای هر مَردی رعب آور است چه برسد به اینکه در راهروی بیمارستان بگویند فیلمباز :: نیمه سیب سقراطی پیشنهاد فیلمی داشتید خوشحال میشم :) 12 years a slave * 13 reasons why 1900 20 th century women 45 years a simple life about a boy after the storm ali and nino all ای حس از بَر شدنی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE .: 16 آذر 94 :. آدم مگه چند بار 23 سال ـشه ؟؟ چند بار میتونه توی برفها بدو بدو کنه ؟؟ چند بار میتونه آدم برفی درست کنه ؟؟ چند بار میتونه بلند بلند بخنده و به هیچی ِ هیچی فکر نکنه ؟؟ وجود نازکت آزرده گزند مباد :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE چند ماهی از درمانم میگذره، دقیقتر بگم شش ماه و بیست و دو روزه که هر روز دارم قرص میخورم. قرصی که خیلی سخت توی این آشفته بازار پیدا میشه. قرصی که تا دو ماه اول عوارضش خیلی بیشتر از جنبه قسم به کالریک :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THISPAGE
| من نمیدونم چرا تا حالا توی این همه فرم و پرسشنامههای مختلفی که پُر کردیم هیچ سازمان و نهاد و بنی بشری نیومد یه سوال اضافهتر به مهمی چپ دست یا راست دست بودن بذاره که " آقا/خانممحترم
در هیر و ویر صحبت خرداد :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE کتابها و جزوههای روی هم تلنبار شده ، آینهی لکدار اتاق و سر و وضعی که وقت نداری بهشان برسی! زود بیدار شدنها و دیر خوابیدنها ، صدای بیوقفهی کولر در گرمای آخرین روزهای بهار ،لهله زدن
چهجوری بگذرونیم ؟ :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE پاییز که میشه ما بیاختیار میریم اتاقِ جمشید. پاییز یههو میآد، توو یهروز، مثل بهار و بقیه. صپ زود بیدار میشی میبینی حیاط شده طوفان رنگ و رنگ که برپا در دیده میکند. ما هم مثل دوباره دانشجویی :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATETHIS PAGE
و اینک استارت زندگی دانشجویی در بیست و سه سالگی ! از فردا شهر جدید ، دانشگاه جدید ، آدمهای جدید و یک مدل زندگی جدید بالاخره این زندگی ِ خطی داره شیفت میخوره :) خوشحالم ، دلهره دارم ، آینه به دست و روی خود میآراست :: نیمه سیب سقراطیTRANSLATE THIS PAGE | امشب قرار نبود برم بیرون ، قرار نبود از ماشین پیاده بشم ، قرار نبود جایی برم ، قرار نبود کسی رو ببینم. ولی رفتم بیرون ، از ماشین پیاده شدم ، خیلی یهویی شام رو در شلوغ ترین فست فودی شهر:)
عاشق آن نیست که هر لحظه زند لاف محبت مرد آنست که لب بَندد و بازو بگشایدقاآنی
دانلودانه ... تو لب تر کن، ببین من، چقدر دیوونه میشم...
__يكشنبه ۵ آبان ۹۸ __ * سال سه هزارمیلادی
کی برسد بهار تو تا بنماییش نما .. قطعا سال 98 از هر نظر برای من سال سخت، پُر تلاش، پُر استرس و البته سرشار از روزهای خوبِ خود ساخته خواهد بود. همه سعی ام رو میکنم که بهترینِ خودم باشم، که از خودم راضی باشم و یک همچین روزی بیام و بگم که من از پس همه چیز براومدم !یوهووو ... !
سال خوبی داشته باشید رفقا، پُر از روزهای خوب و حس های خوب :) __چهارشنبه ۲۹ اسفند ۹۷ __ * خود گویه تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داری ... وقتی بعد از سه سال منو با اسمم صدا زدی انگار واسه اولین بار شده باشم یکتا، یکتای تو ... خودم رو از بیرون میدیدم که لُپهام گل انداخته و چشمهام برق میزنه و یه شوقی دویده تو وجودم که آروم و قرار رو ازم گرفته. همیشه ادعا داشتم بلد واژه هام ولی تو با نگاهت با کلماتت با مدل دوست داشتنت، یه جوری منو زیر و زبر میکنی که لال ترین میشم. اصلا تو که باشی، یادت که باشه، خیالت که جا خوش کنه من هولترین و دست و پا چلفتیترین معشوقه عالم میشم. باش... انقدر باش، انقدر بگو، انقدر دوستم داشته باش و انقدر عاشقترم شو که دیگه هول نکنم، بذار دوست داشتنت برام عادت بشه، بذار هی جا نخورم از خودم و اسمم که از زبون تو میاد. قول بده یار جان، قول بده عادتم بدی به خودت، به صدات، به وجودت، به حضورت، به دوست داشتن، به عاشقی ... قول؟ عاشقی جرم قشنگی است، به انکار مکوش ...! __چهارشنبه ۱۵ اسفند ۹۷ __ * سال سه هزارمیلادی
:)
و شاید این
تنهای پاییزیست که آرزو های خویش را روی بیکران چشمهای تـــو قمار میکنم ... + رویا کاسپند __شنبه ۱۲ آبان ۹۷ __ * نگارینه * سال سه هزار میلادی چهجوری بگذرونیم ؟ پاییز که میشه ما بیاختیار میریم اتاقِ جمشید. پاییز یههو میآد، توو یهروز، مثل بهار و بقیه. صپ زود بیدار میشی میبینی حیاط شده طوفان رنگ و رنگ که برپا در دیده میکند. ما هم مثل عوامالناس، مثل سیاوش قمیشی و کریستی برگ عقیده داریم پاییز دلگیره. شباش صدای بوف میآد. به جمشید میگیم: سر معرکه مهمون نمیخوای دلمون گرفته؟ میگه: بابا کجاش دلگیره؟ نگا نارنگیا رُ ، نگا نارنجیا رُ ، بهزبانِ حال با انسان سخن میگه. خرمالو رُ ببین. میگم: جمشید نارنجی چیه؟ مهر، آبان، وای از آذر؛ چهجوری بگذرونیم امسالُ ؟منبع
: رادیو چهرازی اپیزود 16 اینجا __جمعه ۳۰ شهریور ۹۷ __ * شمردهتر بگو:)
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمیباشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه میباشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. __شنبه ۲۴ شهریور ۹۷ __ * شمردهتر بگو وجود نازکت آزرده گزند مباد ... چند ماهی از درمانم میگذره، دقیقتر بگم شش ماه و بیست و دو روزه که هر روز دارم قرص میخورم. قرصی که خیلی سخت توی این آشفته بازار پیدا میشه. قرصی که تا دو ماه اول عوارضش خیلی بیشتر از جنبه درمانش بود و هم روحی هم جسمی بهم آسیب میزد. اونقدر که چشمهای نگران مامان منو از ادامه درمان منع میکرد. تنها دلیلی که باعث شد قوی بمونم و ادامه بدم چندتا ویدیو و کلیپ از یوتیوب بود. آدمهایی مثل من که این درمان رو انتخاب کرده بودن و همه ی روزهای سختشون رو باهات شریک میشدن و تو با خودت فکر میکردی تنها نیستی، که وقتی فلانی از فلان کشور تونسته تو هم میتونی، که وقتی درمان شده تو هم میشی و بالاخره یه روزی از شر دغدغههای تموم نشدنیاش خلاص میشی. یه وقتها آدم باید خودش، خودش رو دلداری بده. واسه منِ خوددار و درونگرا این یه وقتها میشه اکثر وقتها، میشه همیشه. از یه جایی به بعد با خودم عهد بسته بودم که از درد و غم و اینجور چیزها نگم و ننویسم ولی وقتی دیدن اون ویدیوهای یوتیوب برام انگیزهای واسه قوی تر بودن، شد با خودم فکر کردم نه اتفافا گاهی هم باید درد و غمت رو با آدمها شریک بشی تا از تجربههات استفاده کنن و بدونن که تنها نیستن. __سه شنبه ۲۰ شهریور ۹۷ __ * خود گویه افتان و خیزان میروم ... معتقدم زندگی روی روال علت و معلولی پیش میره. دومینو وار همه چی به همه چی ربط داره. این وسط درست نمیدونم به خاطر بچه اول خانواده بودنه یا دختر خونه بودن ولی به طرز شدیدی حال و احوالات من بیشتر از بقیه روی جو خونه تاثیر گذاره. یه جورایی سرعت این دومینو با یه تلنگر از شخص من زیاده. شارژ و پرانرژی بودنم مساوی ست با کلی شوخی و سر به سر گذاشتن و بلند بلند خندیدن و بیرون رفتن و دور دور کردن و به وجد آوردن همه واسه خوردن بستنیهای گنده و شامهای لذیذ و خریدهای کوچیک و بزرگ دلچسب. وقتهایی هم که تو لاک خودم باشم و با خودم خلوت کنم یا ذهنم درگیر و نگران چیزی باشه و خیلی خیلی کمتر حرف بزنم انگار کل خونه هم کسل و بی حال و حوصله اند. وای اصلا کل خونه سکوت محض میشه. اولین نفری هم که میفهمه من باز یه مرگیم شده برادرم هست. بدون اینکه هیچ وقت براش توضیحی داده باشم خوب میدونه و درک میکنه که چه وقتهایی باید تنهام بذاره تا توی خلوت خودم کالیبره بشم. تا به حال فکر میکردم همه اینها میتونه تصورات من باشه تا اینکه چند وقت پیش بابا وسط حرفهاش خندید و گفت برعکس شده، جای اینکه ما رو شماها تاثیر بذاریم تو داری رو همه تاثیر میذاری. خب میدونی؟ یه آن دلم ریخت و ترسیدم. انگار با حرف بابا یه بار سنگین رو روی شونه هام گذاشتن. با خودم فکر کردم من آدم دمدمی مزاجی ام، خیلی زود حالم بد میشه، خیلی زود حالم خوب میشه حتی یه وقتهایی خودمم از پس خودم برنمیام بعد الان چه جوری با این احوالات سینوسی وارم کل خانواده رو هندلکنم؟
__جمعه ۱۶ شهریور ۹۷ __ * حال دل با تو گفتنم هوس است با کسی حال توان گفت که حالی دارد ... یه چیز ناشناخته ته وجودم رخنه کرده، چنگ میزنه، میبُره، میخراشه. پاشیده توی روزهام و تا نهایت شب اونقدر کش میاد تا به روز بعد وصل بشه. حس میکنم به قدری عمق داره که انگار قرار نیست هیچ وقت تموم بشه. توی بیداری هست، توی خواب هست. چنبره زده روی همه چی. شده غالب به زمان و مکان و هست و نیست. نمیتونم کنترلش کنم، زورم نمیرسه مهارش کنم و حتی نمیدونم چیه و از کجا نشآت میگیره که اینهمـــــــه ست. شاید شبیه به یه چاهِ تاریکِ عمیقِ بیانتها باشه که ته نداره، که هی منو میکشه توی خودش و منم مدتهاست دست از تقلا کردن و فریاد زدن و امید داشتن، کشیدم و فقط منتظرم که شاید تموم بشه ... __شنبه ۳ شهریور ۹۷ __ * حال دل با تو گفتنم هوس است ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ... | به طرز عمیقی کار دارم و به طرز مزخرفی بیکارم و بطور ابلهانهای نه به کارهام میرسم نه از بیکاریم لذت میبرم. اتاقم به طرز حال بهمزنی شلوغ و نامرتبه و من بطور بیتفاوتی دست به هیچی نمیزنم. تنها چیزی که توی این حجم ول کردن همه چی ته دلم رو مور مور میکنه اینه که یکشنبه جواب استادمو چی بدم وقتی هیـــــچ کاری نکردم. فقط دارم دنبال یه بهونه میگردم حتی حوصلهام نمیکشه این نیمچه استرس رو تبدیل به یه نیرو محرکه کنم. نه خستهام، نه غمیگن، نه آشوب، نه نگران. شبیه یه هیچ محض و مطلقم که افتاده روی دور برای هیچ بر هیچمپیچ! |
__يكشنبه ۲۸ مرداد ۹۷ __ * شمردهتر بگو قدیمی ترین مطالب مطالب قدیمی تر* __
* تماس
* فیلمباز
موضوعات
__ __
* نگارینه
* خود گویه
* سال سه هزار میلادی * حال دل با تو گفتنم هوس است * شمردهتر بگوآرشیو
__ __
* آبان ۱۳۹۸ (۱) * اسفند ۱۳۹۷ (۲) * آبان ۱۳۹۷ (۱) * شهریور ۱۳۹۷ (۵) * مرداد ۱۳۹۷ (۲) * تیر ۱۳۹۷ (۳) * خرداد ۱۳۹۷ (۳) * ارديبهشت ۱۳۹۷ (۵) * فروردين ۱۳۹۷ (۳) * اسفند ۱۳۹۶ (۲) * بهمن ۱۳۹۶ (۳) * دی ۱۳۹۶ (۳) * آذر ۱۳۹۶ (۲) * آبان ۱۳۹۶ (۲) * مهر ۱۳۹۶ (۱) * شهریور ۱۳۹۶ (۳) * مرداد ۱۳۹۶ (۴) * تیر ۱۳۹۶ (۵) * خرداد ۱۳۹۶ (۴) * ارديبهشت ۱۳۹۶ (۴) * فروردين ۱۳۹۶ (۲) * اسفند ۱۳۹۵ (۴) * بهمن ۱۳۹۵ (۳) * دی ۱۳۹۵ (۸) * آذر ۱۳۹۵ (۲) * آبان ۱۳۹۵ (۲) * مهر ۱۳۹۵ (۲) * شهریور ۱۳۹۵ (۱۰) * مرداد ۱۳۹۵ (۵) * تیر ۱۳۹۵ (۵) * خرداد ۱۳۹۵ (۲) * ارديبهشت ۱۳۹۵ (۲) * فروردين ۱۳۹۵ (۳) * اسفند ۱۳۹۴ (۴) * بهمن ۱۳۹۴ (۳) * دی ۱۳۹۴ (۴) * آذر ۱۳۹۴ (۵) * آبان ۱۳۹۴ (۴) * مهر ۱۳۹۴ (۳) * شهریور ۱۳۹۴ (۸) * مرداد ۱۳۹۴ (۷) * تیر ۱۳۹۴ (۱۴) * خرداد ۱۳۹۴ (۱۰)آمار
__ __
* مجموع بازدیدکنندهها۲۰۸۳۳۴ * بازدیدکنندههای امروز۱۲۷ * تعداد دنبالکنندگان۳۱۹ * دنبالشده توسط نویسنده۶۶ * حاضرین در سایت۲Details
Copyright © 2024 ArchiveBay.com. All rights reserved. Terms of Use | Privacy Policy | DMCA | 2021 | Feedback | Advertising | RSS 2.0