Are you over 18 and want to see adult content?
More Annotations
![A complete backup of jaslokhospital.net](https://www.archivebay.com/archive2/5fcad68b-0651-42cf-a079-54122f327496.png)
A complete backup of jaslokhospital.net
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of fy-good-earp-cleavage.tumblr.com](https://www.archivebay.com/archive2/904b9639-ceef-4a21-822a-83dcdebf2e11.png)
A complete backup of fy-good-earp-cleavage.tumblr.com
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of jonasraskphotography.com](https://www.archivebay.com/archive2/8b14a7a0-8982-4fad-bdc7-3d9792e2a5bb.png)
A complete backup of jonasraskphotography.com
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of in-fisherman.com](https://www.archivebay.com/archive2/aa90f311-2067-4a1f-bb54-aa2bf458a534.png)
A complete backup of in-fisherman.com
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of amaribizagroup.com](https://www.archivebay.com/archive2/3a6f6f41-5c92-44d9-b37a-dddc62d629db.png)
A complete backup of amaribizagroup.com
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of myheavenlyrecipes.com](https://www.archivebay.com/archive2/cf888540-e2f9-4b8e-97f7-a345ea7aa339.png)
A complete backup of myheavenlyrecipes.com
Are you over 18 and want to see adult content?
Favourite Annotations
![A complete backup of www.bbc.co.uk/sport/football/51533301](https://www.archivebay.com/archive2/29772b25-d910-4d0f-9312-71b578c5219a.png)
A complete backup of www.bbc.co.uk/sport/football/51533301
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of www.ultimenotizieflash.com/gossip-tv/programmi-tv/2020/02/21/nella-famiglia-allargata-di-jasmine-carrisi-i-](https://www.archivebay.com/archive2/aa3c354f-7f1e-4069-af0d-dee0220a3170.png)
A complete backup of www.ultimenotizieflash.com/gossip-tv/programmi-tv/2020/02/21/nella-famiglia-allargata-di-jasmine-carrisi-i-
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of www.realitatea.net/stiri/actual/mosii-de-iarna-2020-ce-nu-trebuie-sa-imparti-in-sambata-mortilor-e-mare-pac](https://www.archivebay.com/archive2/7a886848-026b-414c-8c08-1d0eea95223f.png)
A complete backup of www.realitatea.net/stiri/actual/mosii-de-iarna-2020-ce-nu-trebuie-sa-imparti-in-sambata-mortilor-e-mare-pac
Are you over 18 and want to see adult content?
![A complete backup of www.firstpost.com/firstcricket/sports-news/south-africa-vs-australia-live-cricket-score-1st-t20i-at-johanne](https://www.archivebay.com/archive2/c22daab2-62a9-4436-854c-e4e43917d760.png)
A complete backup of www.firstpost.com/firstcricket/sports-news/south-africa-vs-australia-live-cricket-score-1st-t20i-at-johanne
Are you over 18 and want to see adult content?
Text
بودنتان.
حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. دردی که مثل خوره روح را میخورد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE من سر نوشتن خیلی با خودم درگیرم. هربار که شروع به نوشتن داستان میکنم، انگار یک سطل آب یخ روی خودم میریزم. ناامیدی تمام وجودم را در خود مچاله میکند و حس میکنم هرچه رشتهام پنبه شده است. زنگ فارسی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THISPAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر پرسمان :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر پیشنهادیجات :: حریری به رنگ آبانTRANSLATETHIS PAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر حریری به رنگ آبان حریری به رنگ آبان. عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم. دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر. این وبلاگ را دنبال کنید. خلاصهٔبودنتان.
حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. دردی که مثل خوره روح را میخورد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE من سر نوشتن خیلی با خودم درگیرم. هربار که شروع به نوشتن داستان میکنم، انگار یک سطل آب یخ روی خودم میریزم. ناامیدی تمام وجودم را در خود مچاله میکند و حس میکنم هرچه رشتهام پنبه شده است. زنگ فارسی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THISPAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر پرسمان :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر پیشنهادیجات :: حریری به رنگ آبانTRANSLATETHIS PAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر خدا برای دل من، تو را نگه دارد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE گمونم بهرفتار طرف بستگی داره این. مثلا آدمی که براش مهم باشی واست وقت میذاره، باهات حرف میزنه و حالت رو میپرسه، وقتی پیامی چیزی میدی سعی میکنه زودتر جواب بده و کلی چیز دیگه باتوجه به ارتباطی که باهاش داری حالا حریری به رنگ آبان حریری به رنگ آبان. عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم. دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر. این وبلاگ را دنبال کنید. خلاصهٔبودنتان.
حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. حرفهای ما هنوز ناتمام :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر لابهلای زندگی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر سوال شمارهٔ سه :: حریری به رنگ آبانTRANSLATETHIS PAGE
تعریفتون از عشق چیه؟ سوال ۱ ، سوال ۲ . مجموعهای از نیازهای مختلف که توی شرایط خاصی شدت میگیره و غالباً بهقصد یا بهدلیل نادیده گرفتن یا ناشناخته بودن این نیازها و منشأشون، اونها رو با کاورهای رمانتیک میپوشونیم. حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. حریری به رنگ آبان عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر این وبلاگ رادنبال کنید
زنگ فارسی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THISPAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر دردی که مثل خوره روح را میخورد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE من سر نوشتن خیلی با خودم درگیرم. هربار که شروع به نوشتن داستان میکنم، انگار یک سطل آب یخ روی خودم میریزم. ناامیدی تمام وجودم را در خود مچاله میکند و حس میکنم هرچه رشتهام پنبه شده است. پرسمان :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر دانشآموزی که دانشجو شد :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر خدا برای دل من، تو را نگه دارد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE گمونم بهرفتار طرف بستگی داره این. مثلا آدمی که براش مهم باشی واست وقت میذاره، باهات حرف میزنه و حالت رو میپرسه، وقتی پیامی چیزی میدی سعی میکنه زودتر جواب بده و کلی چیز دیگه باتوجه به ارتباطی که باهاش داری حالا حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. حریری به رنگ آبان عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر این وبلاگ رادنبال کنید
زنگ فارسی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THISPAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر دردی که مثل خوره روح را میخورد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE من سر نوشتن خیلی با خودم درگیرم. هربار که شروع به نوشتن داستان میکنم، انگار یک سطل آب یخ روی خودم میریزم. ناامیدی تمام وجودم را در خود مچاله میکند و حس میکنم هرچه رشتهام پنبه شده است. پرسمان :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر دانشآموزی که دانشجو شد :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر خدا برای دل من، تو را نگه دارد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE گمونم بهرفتار طرف بستگی داره این. مثلا آدمی که براش مهم باشی واست وقت میذاره، باهات حرف میزنه و حالت رو میپرسه، وقتی پیامی چیزی میدی سعی میکنه زودتر جواب بده و کلی چیز دیگه باتوجه به ارتباطی که باهاش داری حالا حریری به رنگ آبان حریری به رنگ آبان. عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم. دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر. این وبلاگ را دنبال کنید. خلاصهٔبودنتان.
حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. حرفهای ما هنوز ناتمام :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر لابهلای زندگی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. حریری به رنگ آبان عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر این وبلاگ رادنبال کنید
زنگ فارسی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THISPAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر دردی که مثل خوره روح را میخورد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE من سر نوشتن خیلی با خودم درگیرم. هربار که شروع به نوشتن داستان میکنم، انگار یک سطل آب یخ روی خودم میریزم. ناامیدی تمام وجودم را در خود مچاله میکند و حس میکنم هرچه رشتهام پنبه شده است. پرسمان :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر دانشآموزی که دانشجو شد :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر خدا برای دل من، تو را نگه دارد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE گمونم بهرفتار طرف بستگی داره این. مثلا آدمی که براش مهم باشی واست وقت میذاره، باهات حرف میزنه و حالت رو میپرسه، وقتی پیامی چیزی میدی سعی میکنه زودتر جواب بده و کلی چیز دیگه باتوجه به ارتباطی که باهاش داری حالا حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. حریری به رنگ آبان عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر این وبلاگ رادنبال کنید
زنگ فارسی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THISPAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر دردی که مثل خوره روح را میخورد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE من سر نوشتن خیلی با خودم درگیرم. هربار که شروع به نوشتن داستان میکنم، انگار یک سطل آب یخ روی خودم میریزم. ناامیدی تمام وجودم را در خود مچاله میکند و حس میکنم هرچه رشتهام پنبه شده است. پرسمان :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر دانشآموزی که دانشجو شد :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر خدا برای دل من، تو را نگه دارد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE گمونم بهرفتار طرف بستگی داره این. مثلا آدمی که براش مهم باشی واست وقت میذاره، باهات حرف میزنه و حالت رو میپرسه، وقتی پیامی چیزی میدی سعی میکنه زودتر جواب بده و کلی چیز دیگه باتوجه به ارتباطی که باهاش داری حالا حریری به رنگ آبان حریری به رنگ آبان. عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم. دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر. این وبلاگ را دنبال کنید. خلاصهٔبودنتان.
حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. حرفهای ما هنوز ناتمام :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر لابهلای زندگی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر حریری به رنگ آبان حریری به رنگ آبان. عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم. دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر. این وبلاگ را دنبال کنید. خلاصهٔبودنتان.
حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. دردی که مثل خوره روح را میخورد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE من سر نوشتن خیلی با خودم درگیرم. هربار که شروع به نوشتن داستان میکنم، انگار یک سطل آب یخ روی خودم میریزم. ناامیدی تمام وجودم را در خود مچاله میکند و حس میکنم هرچه رشتهام پنبه شده است. زنگ فارسی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THISPAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر پرسمان :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر پیشنهادیجات :: حریری به رنگ آبانTRANSLATETHIS PAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر خدا برای دل من، تو را نگه دارد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE گمونم بهرفتار طرف بستگی داره این. مثلا آدمی که براش مهم باشی واست وقت میذاره، باهات حرف میزنه و حالت رو میپرسه، وقتی پیامی چیزی میدی سعی میکنه زودتر جواب بده و کلی چیز دیگه باتوجه به ارتباطی که باهاش داری حالا حریری به رنگ آبان حریری به رنگ آبان. عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم. دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر. این وبلاگ را دنبال کنید. خلاصهٔبودنتان.
حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. دردی که مثل خوره روح را میخورد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE من سر نوشتن خیلی با خودم درگیرم. هربار که شروع به نوشتن داستان میکنم، انگار یک سطل آب یخ روی خودم میریزم. ناامیدی تمام وجودم را در خود مچاله میکند و حس میکنم هرچه رشتهام پنبه شده است. زنگ فارسی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THISPAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر پرسمان :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر پیشنهادیجات :: حریری به رنگ آبانTRANSLATETHIS PAGE
مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر خدا برای دل من، تو را نگه دارد... :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE گمونم بهرفتار طرف بستگی داره این. مثلا آدمی که براش مهم باشی واست وقت میذاره، باهات حرف میزنه و حالت رو میپرسه، وقتی پیامی چیزی میدی سعی میکنه زودتر جواب بده و کلی چیز دیگه باتوجه به ارتباطی که باهاش داری حالا حریری به رنگ آبان حریری به رنگ آبان. عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم. دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر. این وبلاگ را دنبال کنید. خلاصهٔبودنتان.
حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE یک. «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است».این را من نمیگویم، نادر ابراهیمی میگوید. یک روز هم من اینجا به شما سلام و سرسلامتی گفتم و حالا بعد از چند سال به یقین رسیدهام که وقت خداحافظی است. حرفهای ما هنوز ناتمام :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر لابهلای زندگی :: حریری به رنگ آبانTRANSLATE THIS PAGE مطلبی برای این موضوع نوشته نشده است عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۶۰۰ نفر سوال شمارهٔ سه :: حریری به رنگ آبانTRANSLATETHIS PAGE
تعریفتون از عشق چیه؟ سوال ۱ ، سوال ۲ . مجموعهای از نیازهای مختلف که توی شرایط خاصی شدت میگیره و غالباً بهقصد یا بهدلیل نادیده گرفتن یا ناشناخته بودن این نیازها و منشأشون، اونها رو با کاورهای رمانتیک میپوشونیم. اِنقِلابِ پُرقِصِّه... هیچکجای دنیا نمیتوانی انقلاب را پیدا کنی، هیچکجای دنیا تکرار نمیشود این خیابان. درست مثل کتابی که تنها یک نسخه از آن چاپ شده باشد، جلد مخصوص خودش را دارد، عطر مخصوص خودش را دارد، کلمات مخصوص خودش را دارد، تصاویر مخصوص خودش را دارد. همهچیزش خاص خودش است؛ خاص انقلاب! هیچکجای دنیا نمیتوانی آن همه تابلوی سردر پیدا کنی که قطار قطار بهدنبال هم نشسته باشند و رویشان نوشته شده باشد انتشارات نیلوفر، انتشارات ققنوس، انتشارات امیرکبیر، انتشارات دانشجو و... . هیچکجای دنیا نمیتوانی در کنار این کتابفروشیها دخترها و پسرهای دانشجو را با این تیپهای متفاوت و رنگارنگ ایرانی ببینی؛ با این تیپهای هنری زیبا و بامزه که عینک کائوچویی پای ثابت اکثرشان است. هیچکجای دنیا نمیتوانی این فضا را با مغازههایش، پاساژهایش، دستفروشهایش، کتابفروشهایش، کافههایش، دکههایش و آدمهایش تجربه کنی. هیچکجای دنیا تکرار نمیشود این خیابان. انقلاب، کتابی است که قصههای تلخ و شیرین بسیاری را در دل خود جای داده و فقط یک نسخه از آن در جهان موجود است؛ یک نسخهٔ ارزنده که قلبش هنوز میتپد. پینوشت اول: کاش سفر در زمان ممکن بود و میتوانستم تاریخ این خیابان را با چشم خودم ببینم. آخ که جای من خالی میان خاطرات گذشته و مغازههای قدیمی و حال و هوای کهنهاش و آدمهای بزرگی که بهخود دیده.
پینوشت دوم: اما گرد و غبار نشسته روی کتابهایش. قیمتها سر به فلک کشیده و آدمها توان خرید کتابهای گرانقیمت را ندارند. و از آن بدتر به علت گرانی کتابها تجدید چاپ نمیشوند!!! همین هفتهٔ پیش بود که دربهدر دنبال کتاب منطقالطیر بودم و عاقبت ته یک پاساژ پیدایش کردم و تقریبا دوبرابر قیمت اصلی خریدمش! حال دنیای کتابهایمان خوب نیست و این حال زار، انصاف آدمها را هم نشانه رفته. افسوس... پینوشت سوم: همیشه دلم میخواست یک کتابفروشی قدیمی پیدا کنم و بشوم مشتری ثابتش. هنوز کاملا موفق نشدم. یک مغازهٔ کوچک هست که ترم پیش استادم به من معرفی کرده بود. کتاب دست دوم میفروشد و حال و هوای جالبی دارد. آقای کتابفروش هم یک آقای تقریبا مسن و موسپید است که چهرهاش به داییها و عموهای مهربان شباهت دارد و معمولا عینکش از گردنش آویزان است. شاید این کتابفروشی قدیمی همانی باشد که همیشه دنبالش بودم، نه؟ پینوشت چهارم: از همهٔ شماهایی که اینجا را میخوانید انتظار دارم هروقت به انقلاب رفتید و انتشارات موجود در عکس پست را دیدید، یاد من بیفتید! :| :)) ------------------------- بیربطنوشت: بارها طی کامنتهای خصوصی از من درخواست شده که دورهمی دخترانه برگزار کنم و حتی بعضی از دوستان پیگیر شدند که «پس چی شد؟». عرضم به حضور مبارکتان که «هیچی نشد!»، فقط مسئله اینجاست که من نمیدانم اگر قرار باشد دورهمی دخترانه تدارک ببینیم چندنفر حضور پیدا میکنند تا به فکر محل برگزاری بیفتم و تاریخ تعیین کنم! بهنظرم بهترین کار این است که اول از شما بپرسم میآیید یا نه، و یک پیشفرضی از تعدادتان داشته باشم و بعد به مکان و تاریخش فکر کنم. بیایید اعلام حضور کنید ببینم چندنفریم. (نکته: اگر دورهمی داشته باشیم حتما در تهران برگزار میشود.) * موافق ۱۲ | مخالف ۰* نظرات
* פـریـر بانو * جمعه ۱۹ مهر ۹۸ آرایشگاه دخترونه! نشسته بودم روی صندلی و خانم آرایشگر مشغول کوتاه کردن موهایم بود. تازه شروع بهکار کرده بود و عجلهای هم نداشت. با آرامش قیچی و شانه را بهکار میبست و با هر صدای خِرِچ خِرِچ دستههای کوچکی از موهای خیس روی پیشبند و زمین میریخت. چنددقیقهای که گذشت، دختری وارد آرایشگاه شد. میشناختمش. از ورودیهای سال خودمان است و فلسفه و میخواند. میخواست که مثل من موهایش را کوتاه کند. نشست روی صندلی کناری من و کم کم سر صحبت را باز کرد. حرفهایمان با رادیوچهرازی شروع شد و اشارهای به سیاست جاری در پادکستها کردیم و بعد کم کم بحث به دانشگاه و جامعه کشیده شد و در ادامه رسید به دهههشتادیها و تفاوت نسلها و اوضاع حال حاضر مردم و جامعه که چرا اینگونه شده و اهمیت ندادن به علوم انسانی در دهههای اخیر اوضاع را وخیم کرده و سخنانی از این دست. گاهی خانم آرایشگر هم در بحثهایمان شریک میشد و اظهارنظر میکرد. وقتی کارم در آرایشگاه تمام شد و از آن خارج شدم، لبخند بزرگی روی صورتم بود. همیشه وقتی برای کوتاهی مو به آرایشگاهها میرفتم مجبور بودم برای یکیدوساعت انواع و اقسام حرفهای خالهزنکی را تحمل کنم و به سخنرانیهایی دربارهٔ شیوهٔ شوهرداری و عروس فلانی به فلان آرایشگاه رفت و قیافهاش شبیه قابلمه شد و امثالهم گوش کنم. امروز اما نهتنها حوصلهام سرنرفت که خیلی هم از گفتوگو با آن دختر و خانم آرایشگر لذت بردم. واقعا فرقی نمیکند درحال انجام چهکاری باشیم، این خودمانیم که کیفیت لحظهها را تعیین میکنیم. این خودمانیم که تصمیم میگیریم از قیافهٔ عروس فلانی ایراد بگیریم یا بهاندازهٔ مطالعاتمان به موضوعات مهمتری بپردازیم که میتواند برای بعدها و حتی تربیت فرزندانمان موثر باشد، حتی اگر در آرایشگاه کوچک خوابگاه خواهران باشیم و با هر صدای خرچ خرچ، دستههای کوچکی از موهای خیس روی پیشبند و زمین بریزد. پینوشت اول: وقتی جلوی آینه ایستادم و بهخودم نگاه کردم نیشم رفت تا بناگوش! دختری که روی صندلی نشستهبود به آرایشگر گفت: «موهای من رو هم مثل این داداشمون کوتاه کنین لطفا!» :))) پینوشت دوم: از خوابگاه که بگذریم چقدر دلم برای دانشگاه تنگ شده بود! احساس میکنم با دیدن اساتید و خواندن درسها و دوباره ادبیاتیشدن همهٔ لحظههایم، روحم زنده شده. آخر مگر میشود استاد بنشیند توی کلاس و از سعدی بگوید و شعرهایش را بخواند و زیبایی کلامش را آشکار کند و من قلبم قیلیویلی نرود؟ اصلا جان من است این رشته... پینوشت سوم: ترم اولیها و خوابگاهیجانها بیایید و از حالتان باخبرمان کنید. خوبید؟ با غصههای جدایی از خانه و خانواده چه میکنید؟ دانشگاه خوب است؟ خوش میگذرد؟ :)) * موافق ۲۱ | مخالف ۰* نظرات
* פـریـر بانو * سه شنبه ۹ مهر ۹۸ وبلاگیهای قشنگ بعضی از آدمها گوشوارههای زندگی هستند؛ حضورشان لحظهها را زیبا میکند و دیدنشان حال آدمی را خوب! امشب که در کنار دختری از دیار خودم، در حیاط خوابگاه نشسته بودیم و گپ میزدیم و لبخند از سر و رویمان میبارید، یقین داشتم که دارم با یکی از همین گوشوارهها ملاقات میکنم. خوشحالم که اینجاست و حضورش غربت لحظهها را کم میکند. آخر چهچیزی بهتر از داشتن یک دوست وبلاگی که مثل خودت دختر دریا و باران و جنگل و کوهستان است؟ پینوشت اول: آنجا که حافظ میفرماید اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت/ باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود» پینوشت دوم: یکنفر از شما همیشه از ننوشتنهای من گله میکند و میگوید بیشتر از خوابگاه برایمان بنویس.بنویسم؟
* موافق ۲۳ | مخالف ۰* نظرات
* פـریـر بانو * پنجشنبه ۴ مهر ۹۸ غرغرهای نیمهشبی... نشستهام روی تخت خوابگاه و حس یک بیابان بیآب و علف را دارم! انگار در چشمها و لبها و بینیام آتش زبانه میکشد. انگار یکی یک سرنگ وصل کرده به من و تا آخرین قطرهٔ آب بدنم را از جانم کشیده بیرون. اصلا من دلم میخواهد ترک تحصیل کنم و برگردم خانه! مرا چه به آب و هوای خشک و دود و دم؟ من الان باید کنار دریا باشم و میان موجهای پریشانش برقصم، باید در جنگلها بدوم در امتداد رودخانه، باید گوشجانم را بسپارم به نوای زیبای گاوبانگی مرالها در پاییز زیبا، باید میان درههای کوهستان فریاد بکشم. مرا چه به این ساختمانهای بلند و ترافیک؟ مرا چه به این هوای بیروح؟ من دختر آبادی دیگری هستم؛ دختر دریا، دختر جنگل، دختر کوهستان. آخ ادبیات! اگر تو نبودی من همین فردا ترک تحصیل میکردم و برمیگشتم خانه! به همین سوی چراغ مهتابی قسم! پینوشت: یادم افتاده به آن مثنوی نیما یوشیج که میگفت «هر سری با عالم خاصی خوش است/ هرکه را یکچیز خوب و دلکش است/ من خوشم با زندگی کوهیان/ چون که عادت دارم از طفلی بدان». البته من هیچوقت در کوهستان زندگی نکردم اما خب... مهم نیتاست! :دی
* موافق ۱۳ | مخالف ۰* نظرات
* פـریـر بانو * پنجشنبه ۴ مهر ۹۸ در را بهروی حضرت پاییز وا کنید... نشستهام کنار شومینه. صدای چک چک سوختن چوبها میآید و خاطرات گذشته. عمیق نفس میکشم. عطر آتش و هیزمهای جانسوخته میآید، عطر نمناک پنجرههای باران خورده، عطر کلبهٔ گرمی که سرشار است از خاطرات گذشته و انتظار آمدنت. دراز میکشم، توی خودم مچاله میشوم، توی خودم میمیرم. چندروز شده؟ نه، چندروز نه! چندماه شده؟ نُهماه! نُهماه است که ندیدمت، نُهماه است که چشمهایم بهدنبال عقربههای ساعت دویده، نُهماه است که تار و پود پیرهنم دلتنگیست. و حالا که موعد دیدار رسیده، وا رفتهام. دلتنگی دارد از چشمهایم میریزد بیرون. این چه قراریست که هرسال، قرار مرا بیقرار میکند؟ این چه موعد دیداریست که هر ثانیهاش به درازای یکقرن است؟ پس کجایی؟ دارم توی خودم میمیرم بیتو. امسال باید تندتر قدم برداری، باید شتاب کنی. امسال من از همیشه تنهاترم، و غمگینتر، و منتظرتر. باید شتاب کنی، باید در آغوش بگیریام آنقدر محکم که نفس کم بیاورم و مشت بکوبم به سینهٔ ستبرت که «خفه شدم» و تو قاه قاه بخندی، که زندان مرا تنگتر کنی. آه! من خستهام مرد، و دلتنگ، و آشفته. باید آغوش بارانیات را، باید زلفهای پریشان حناییات را، باید لبخند نارنجیات را، باید چشمان قهوهایات را، باید عطر نمناک و تلخ تنت را، به من بازگردانی. در دنیای به این بزرگی، فقط یک تویی که مال منی، که برای منی، که قرار منی. در این دنیای به این بزرگی، فقط تو آرام کردن مرا از بری. خِش خِش... از جا میپرم و به در نگاه میکنم. چیزی در قلبم میجوشد. خِش خِش... به سوی در میشتابم. خِش خِش... در را باز میکنم. دستت روی کلون درِ باز شده جا میماند. لبخند میپاشی به روی چشمهای خستهٔ نمناکم. آه از این لحظهٔ مقدس وصال، آه از این لحظهٔ مقدس پایان دلتنگی! آغوش وا میکنی. و من میشتابم. غرق میشوم، غرق میشوم، غرق میشوم. پاییز من... تو باز هم سر قولت ماندی وآمدی.
پینوشت اول: عنوان و گوشههایی از متن را وام گرفتهام از این بیت علیرضا بدیع: خش خش... صدای پای خزان است یکنفر/ در را بهروی حضرت پاییز وا کند. پینوشت دوم: تمرکز ندارم، سرما خوردهام و این قرص و شربتها منگم کرده. شاید این پست بیشتر به هذیانگویی یک بیمار شبیه باشد تا دلنوشتهٔ یکدختر پاییزی. پینوشت سوم: رامین یکسری خوشگلیجات به وبلاگم اضافه کرده. دیدهاید؟ آن قلب آبییواش گوشهٔ ستونهای وبلاگ را دیدهاید؟ این قلب من است که برای شما میتپد، همانی که خیلی دوستتان دارد. از رامین ممنون و سپاسگزارم بابت این اتفاق زیبا. پینوشت چهارم: احساس خوشبختی میکنم که اول مهر از راه رسیده و من دانشآموز نیستم و قرار نیست به هیچ مدرسهٔ خرابشدهای بروم. آخجان حقیقتا! پینوشت پنجم: پاییز برای شما چه شکلیاست؟
* موافق ۱۵ | مخالف ۱* نظرات
* פـریـر بانو * دوشنبه ۱ مهر ۹۸ از دهان در رفتههای یک بیمار تو سرم طبل و سنج میکوبن یکنفر داد میزنه انگار یک زن از غمِ مردنِ بچهاش پشت هم زار میزنه، هی زار❖
ازدحام صداست تو سرِ من گرچه لبهام قفل و خاموشه دارم اینجا پر از جنون میشم بیصدا، تو اتاقم، این گوشه❖
درد میریزه از شقیقۀ من تو یقهام پر شده از این حرفا دکمه رو وا کنم زمین غرقه تو همین واژهها، همین دردا❖
آدما حالمو نمیفهمن حرف من واسه گوش اونا نیس دکمه رو وا نمیکنم، نه! نه! جای ماهی، تو آسمونا نیس❖
بهتره غرق شم تو تنهایی جز خودم هیچکس نمونه برام تو سرم طبل و سنج میکوبن آدما چی میفهمن از دردام؟ پینوشت اول: قدیمترها جسارت نوشتن داشتم. مینوشتم بدون ترس از نقدشدن حتی اگر ناشی و تازه کار بودم. مدتی است که آن جسارت از من گریخته. باید دوباره به خانه بیاورم او را. به همین خاطر دومین تجربۀ ترانه نویسیام را با شما شریک میشوم هرچند بیشتر از ترانه بودن دلگویه است. اصلا من هنوز درست و حسابی نمیدانم ترانه چیست و حتی چطور باید زبان گفتاریاش را روی کاغذ آورد! :)) * موافق ۲۴ | مخالف ۰* نظرات
* פـریـر بانو * جمعه ۲۹ شهریور ۹۸سه سالگی...
من از سال ۹۳ به وبلاگستان فارسی آمدم و حریری به رنگ آبان» تنها وبلاگیست که سهسال دوام آورده؛ این یعنی اینجا برایم خیلی عزیز است. من اینجا تمرین نوشتن کردم، دردهایم را واژه کردم، دوستانی پیدا کردم بهتر از آب روان، و سعی کردم آدم بهتری باشم. همینها کافی است تا نتوانم رهایش کنم و بشود دردانهام. امروز اینجا سهساله شده و خدا میداند چقدر خاطره و لحظات تلخ و شیرین در لایههایش نفس میکشند. خوشحالم از داشتنش، و خوشحالم از داشتن شما که حضورتان زینت اینجاست. پینوشت یک: قرار بود پست بهتری بنویسم؛ مرور خاطرات و بیان تلخ و شیرینیهای این سهسال و عکسها و... ، اما نشد. یک روز تمام را منتظر بودم حالم بهتر شود و بنویسم اما عاقبت کارم به «دستهای زمینی خدا » و اورژانس کشید و نتوانستم بنویسم. بههرحال کاچی به ز هیچی! :دی پینوشت دو: از تلخترین اتفاقات این سهسال رفتن رفقای وبلاگی است. آنها میروند و آدرسهایشان میشود تبلیغات مسخره. چقدر این صحنه دلگیر است! همین چند روز پیش وبلاگ «غمی» را باز کردم و غصهٔ عالم به دلم روانه شد. پینوشت سوم: به بهانهٔ سهسالگی اینجا، لطفا برایم بنویسید؛ نقد، نظر، پیشنهاد و یا هرچیز دیگری. حریری بهرنگ آبان در نظر شما چگونه است؟ دوستش دارید؟ یا... * موافق ۲۰ | مخالف ۰* نظرات
* פـریـر بانو * سه شنبه ۲۶ شهریور ۹۸* ۱
* ۲
* ۳
. . . * ۲۲
* ۲۳
* ۲۴
* صفحه بعد
* صفحه آخر
* اینجا
* فیلم
* کتابخانه
* اینستاگرام * طراحی قالب * هرچه میخواهد دل تنگت بگو عنوان وبلاگ: رمانی از سید آوید محتشم دنبال کنندگان +۵۰۰ نفر این وبلاگ را دنبال کنید خلاصهٔ بودنتان * مجموع نمایشها ۴۹۳۹۶۰ * نمایشهای امروز ۲۱۶ * تعداد دنبالکنندگان ۵۶۰ * عمر سایت ۱۱۲۴ روز * حاضرین در سایت ۲ سنجاقشدهها * آبی نوشتها(۶۴)
* زنگ فارسی
(۸)
* پیشنهادیجات(۶)
* لابهلای زندگی(۱۷)
* پرسه در اوراق(۱۴)
* بازیهای وبلاگی(۱۲)
* حرفهای ما هنوز ناتمام(۲۱)
* دانشآموزی که دانشجو شد(۷)
* پرسمان
(۱۲)
تازهنوشتها * اِنقِلابِ پُرقِصِّه... * آرایشگاه دخترونه! * وبلاگیهای قشنگ * غرغرهای نیمهشبی... * در را بهروی حضرت پاییز وا کنید... * از دهان در رفتههای یک بیمار * سه سالگی... * قسمت هفتم: یک دنیای جدید! * سؤال شمارهٔ دوازده * دستهای زمینی خدا...صندوقچه
* مهر ۱۳۹۸ ( ۵ ) * شهریور ۱۳۹۸ ( ۱۲ ) * مرداد ۱۳۹۸ ( ۶ ) * تیر ۱۳۹۸ ( ۸ ) * خرداد ۱۳۹۸ ( ۱۱ ) * ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ ) * فروردين ۱۳۹۸ ( ۱۱ ) * اسفند ۱۳۹۷ ( ۱۱ ) * بهمن ۱۳۹۷ ( ۱۳ ) * دی ۱۳۹۷ ( ۱۲ ) * آذر ۱۳۹۷ ( ۶ ) * آبان ۱۳۹۷ ( ۷ ) * مهر ۱۳۹۷ ( ۳ ) * شهریور ۱۳۹۷ ( ۵ ) * مرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ ) * تیر ۱۳۹۷ ( ۳ ) * خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ ) * ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۸ ) * فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ ) * اسفند ۱۳۹۶ ( ۵ ) * بهمن ۱۳۹۶ ( ۳ ) * دی ۱۳۹۶ ( ۶ ) * آذر ۱۳۹۶ ( ۱ ) * آبان ۱۳۹۶ ( ۲ ) * شهریور ۱۳۹۶ ( ۵ ) * مرداد ۱۳۹۶ ( ۸ ) * تیر ۱۳۹۶ ( ۵ ) * خرداد ۱۳۹۶ ( ۳ ) * ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۳ ) * فروردين ۱۳۹۶ ( ۱ ) * اسفند ۱۳۹۵ ( ۵ ) * بهمن ۱۳۹۵ ( ۶ ) * دی ۱۳۹۵ ( ۵ ) * آبان ۱۳۹۵ ( ۴ ) * مهر ۱۳۹۵ ( ۱۱ ) * شهریور ۱۳۹۵ ( ۲ )لینکدونی
* رنگی رنگی
* هنری
Designed By Erfan
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان ، رسانه متخصصان و اهل قلمDetails
Copyright © 2024 ArchiveBay.com. All rights reserved. Terms of Use | Privacy Policy | DMCA | 2021 | Feedback | Advertising | RSS 2.0